کد خبر: ۷۲۴
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۶
اصول ارتباطی

خشونت در مذاکره

با شنیدن عبارت «بروز خشونت در یک گروه»...
 

ممکن استدر نخستین لحظه، «برخورد فیزیکی» در ذهن تداعی شود. اگر چه قطعاً برخورد فیزیکی، مصداقی از خشونت محسوب می‌شود، اما تنها شکل بروز خشونت نیست. ضمن اینکه باید به خاطر داشته باشیم که خشونت و رفتار تهاجمی، مفهومی «سیاه و سفید» نیست: اینکه بگوییم فلان شخص کاملاً رفتار تهاجمی دارد، یا فلان نوشته اصلاً لحن خشن و تهاجمی ندارد.

الگوهای ارتباطی تهاجمی، یک طیف را تشکیل می‌دهند. هر نوع موضع‌گیری، هر برخورد کلامی یا غیرکلامی، هر جمله از یک مکالمه، می‌تواند ارتباط را به سمت خشونت و رفتارهای تهاجمی بیشتر، یا به سمت کاهش خشونت و رفتارهای غیر تهاجمی، سوق دهد.

در اینجا به صورت مختصر به یکی از طبقه‌بندی‌های ساده اما کاربردی، درباره «الگوهای رفتار تهاجمی و خشونت» می‌پردازیم. شاید با مرور آنها، بتوانیم بیشتر از پیش، مصداق‌های رفتارهای خشن را در برخورد خود با اطرافیانمان جستجو کرده و آنها را دوباره ارزیابی کنیم.

درگیری فیزیکی: درگیری فیزیکی، یکی از خشن‌ترین رفتارهایی است که در ارتباطات بین فردی و درون‌گروهی ما دیده می‌شود. فرهنگ‌های مختلف، برای رسیدن به درگیری فیزیکی، الگوهای مختلفی دارند. در فرهنگ‌های فردگرا، احتمال اینکه یک فرد را ببینیم که با یک فرد دیگر به شکل فیزیکی درگیر شده است زیاد است. اما در فرهنگ‌های جمع‌گرا، معمولاً انسانها به صورت فردی، مودب، آرام و موقر دیده می‌شوند و عمده‌ی درگیری‌های فیزیکی زمانی مشاهده می‌شود که آنها به صورت گروهی کنار هم قرار می‌گیرند.

استفاده از علائم غیرکلامی تهاجمی و خشن: در جلسات گروهی و سازمانی و همینطور داخل خانواده، معمولاً خشونت با درگیری فیزیکی شروع نمی‌شود و شکل‌های ملایم‌تری از خشونت هم وجود دارد. شکل‌هایی که حتی ممکن است در نگاه اول به عنوان مصداقی از خشونت مورد توجه قرار نگیرند. زمانی که فردی در گفتگو دست بالاتر را دارد (مثلاً مدیر شرکت یا والدین در خانواده) قطع کردن ارتباط چشمی در هنگام سخن گفتن – مانند مدیرانی که تمام مدتی که با کارمند حرف می‌زنند سر در لپ‌تاپ خود دارند یا پدر و مادری که هنگام گفتگو با فرزندشان، صورت خود را به سمت او برنمی‌گردانند و مشغول کارهای دیگر خود هم هستند – مصداقی از خشونت غیرکلامی است. همچنانکه در هنگام شنیدن انتقاد، ارتباط چشمی خیره و دائمی از سوی کسی که شنونده‌ی انتقاد است می‌تواند به عنوان رفتاری خشن، ادراک شود و قطع کردن ارتباط چشمی می‌تواند تنش چنین گفتگویی را بکاهد و حتی نوعی کوتاه آمدن و پذیرش تلقی شود.

استفاده از واژه‌های خشن و تهاجمی: ممکن است در نگاه اول، با شنیدن واژه‌های خشن و تهاجمی، فحش‌ها و توهین‌ها و ناسزاهایی که در گفتگوها میشنویم تداعی شود. اما شکل‌های نرم‌تری از این خشونت هم وجود دارد. استفاده از واژه‌های مطلق از این جنس هستند. «این حرف کاملاً نادرست است» مصداق یک جمله خشن است. خصوصاً اگر در گفتگویی غیر از موضوعات ریاضی و علوم دقیقه به کار گرفته شود. در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، کمتر حرف یا کاری را می‌توان دید که «کاملاً درست» یا «کاملاً نادرست» باشد. کسی که گفتگو یا نوشته‌ی خود را با به کارگیری چنین کلماتی می‌سازد، یک گفتگوکننده‌ی خشن محسوب می‌شود. هر چند در ظاهر، لبخند بر لب داشته باشد یا در نوشته، قبل و بعد از این جملات تهاجمی را با انواع «نرم‌کننده‌ها» آرایش کند!

کسی که می‌گوید:‌ «این حرف ممکن است همیشه درست نباشد» یا «موارد زیادی را در ذهن دارم که ممکن است مصداق این حرف نباشند یا آن را نقض کنند» کلمات نرم‌تری را به کار گرفته است و یک رفتار آرام را تداعی می‌کند.

به این جمله نگاه کنید: «هرگز فکر نمی‌کردم که روزی…» مهم نیست باقیمانده این حرف چه باشد، اما هر چه باشد، رنگ خشونت در این جمله وجود دارد. اما وقتی اینگونه می‌شنویم که «برای من سخت است که فکر کنم…» این جمله به نسبت جمله‌ی قبل، خشونت و لحن تهاجمی کمتری دارد.

درخواست‌ها و نقدهای زودهنگام: بخش دیگری از خشونت هم، نه در کلام است و نه در رفتارهای غیرکلامی. بلکه فرارفتاری است و در فرایند ارتباط شکل می‌گیرد. معمولاً وقتی یک فرد به تازگی وارد یک دوستی و رابطه می‌شود، اگر چه ممکن است در بلندمدت بر این باور باشد که این دوستی و ارتباط می‌تواند منافع مختلف را برای او و طرف مقابل داشته باشد، اما مطرح کردن زودهنگام این درخواست ها، یک رفتار تهاجمی محسوب می‌گردد. جاش کافمن، مدیری که در برخی از کسب و کارهای بزرگ جهان مسئولیت‌های کلیدی داشته است، می‌گوید: «هنوز تعجب می‌کنم از کسانی که آدم را در طبقه‌ی سوم آسانسور می‌بینند و فکر می‌کنند تا طبقه‌ی دهم می‌توانند محصولی را به من بفروشند. تنها چیزی که در این فاصله می‌تواند معامله و مبادله شود، در بهترین حالت یک لبخند مهربان و صادقانه و شاید یک احوال‌پرسی صمیمی است».

در زمینه‌ی نقدها هم، می‌توان همین دیدگاه را مطرح کرد. کسی که به تازگی وارد یک خانه یا جمع یا گروه می‌شود یا به تازگی ارتباط خود را با یک سازمان شروع می‌کند،‌ باید دقت داشته باشد که «نقد زودهنگام» یک رفتار خشن محسوب می‌شود. کسی که امروز وارد یک سایت می‌شود و در اولین کامنت، از رنگ در و دیوار سایت شکایت می‌کند دست به رفتاری خشن زده است.

دقت داشته باشیم که خشونت و عدم خشونت، با «بر حق بودن» و «فاقد حق بودن» تفاوت دارد. اینکه من برحق هستم، نمی‌تواند توجیهی برای رفتارهای کلامی و غیرکلامی خشن من باشد. این فقط یک توصیه اخلاقی نیست. بلکه نگاهی است که می‌تواند موفقیت بیشتر و تنش کمتر را در ارتباطات و گفتگوهای ما ایجاد نماید.

منبع: سایت متمم -استاد محمدرضا شعبانعلی-