مقایسه و ارزیابی روشهای هزینهیابی کیفیت
پاسخ به این سوال که هر یک از این روشها تاچه میزانی هزینههای کیفیت را کاهش داده و برای چه نوع موسساتی و با چه میزانی از سطوح کیفیت مناسب هستند، مطلبی است که بسیاری از مدیران و صاحبان صنایع به دنبال آن هستند.
بدین منظور موردکاوی که توسط محققان دانشگاه مکگیل انجام شده است را میتوان پاسخی به این سوال دانست که در ادامه به طور کامل شرح داده شده است. بهمنظور مقایسه و ارزیابی روشهای هزینهیابی کیفیت از چهار شرکت مختلف در صنایع متفاوت دعوت شده است تا در این موردکاوی شرکت کنند.
شرکت A که در زمینه ارتباطات فعالیت میکند بهخاطر تولید محصولات الکترونیک همواره رسیدن به سطح کیفی Zero Defect (نقص صفر) را سرلوحه کا ر خود قرار داده و هزینههای کیفی را در دو قالب هزینههای تطابق و هزینههای عدم تطابق در محاسبات رسمی شرکت دخیل کرده است و برای ارائه رسمی این هزینهها از مدل P-A-F استفاده میکند.
شرکت B نیز یک شرکت الکترونیک است که فلسفه «نقص صفر» را سرلوحه اقدامات خود قرار داده، اگرچه برنامههای آموزشی گستردهای در جهت کیفیت در سطح سازمان پیاده کرده است، ولی از مدلی بهعنوان یک مدل رسمی برای محاسبات استفاده نمیکند و بیشتر به کاهش هزینههای انطباق توجه دارد.
شرکت C محصولاتی در زمینه صنایع هوایی تولید میکند. بهخاطر حساسیت بالای تجهیزات تولیدی احتیاج به سطح کیفیت نقص صفر دارد و برای کاهش هزینههای کیفیت از اقدامات سازمانی و روش بهبود مستمر استفاده میکند. این شرکت نیز مدل رسمی برای هزینههای کیفیت اتخاذ نکرده است و برنامههای هزینهیابی کیفی خود را معطوفبه ارزیابی هزینههای عدم انطباق کرده است.
شرکت D یک شرکت تولید لوازم خانگی است که با سطح مشخصی از معیوبی فعالیت میکند. این شرکت مدل رسمی برای محاسبه هزینههای کیفیت ارائه نداده، ولی راهکار ارائه شده توسط مدیران، کاهش هزینههای شکست بهصورت مستقیم است.
نتایج موردکاوی بالا نشان میدهد هرچه موسسات، بیشتر در جهت شناسایی هزینههای ناآشکار کیفیت بکوشند و با استفاده از مدلهای رسمی سعی در مشخص کردن و بهحساب آوردن این هزینهها در قالب هزینههای رسمی و با سرفصل مشخص بکنند، همواره کاهش هزینههای کیفی بسیار چشمگیرتر بوده است.
هرچند نباید از نقش موثر رویکرد کیفی موسسه (در این مثال نقص صفر) به آسانی گذشت. چرا که شرکتهای D,C,B هیچیک از مدلی بهطور رسمی استفاده نکردهاند، ولی شرکت D از آنجاکه رویکردی متفاوت با استراتژی Zero Defect اتخاذ کرده است، از نظر کاهش هزینههای کیفی هرگز نتوانسته است به جایگاه دو شرکت دیگر دست یابد.