بریان تریسی در کتاب خود تحت عنوان قدرت جذب، حرف خوبی میزند، میگوید که تا حالا دقت کردید چرا شیشه جلوی ماشین خیلی بزرگتر از شیشه عقب ماشین است؟ برای چی؟ برایان تریسی میگوید شیشه جلو از آن جهت بزرگتر است که انسان دیدی نسبت به آینده داشته باشد و شیشه عقب از آن جهت کوچک است که گذشته را پشت سر بگذارد و به گذشته کوچک نگاه کند.
انسان هایی که به دنبال تغییر هستند باید گذشته را در آینه عقب ماشین ببینند و بیشتر به شیشه جلو و آینده خود بنگرند، اما چه عواملی وجود دارد که باعث میشود ما تغییر نکنیم؟ یکسری عوامل وجود دارد که باعث میشود ما نتوانیم تغییر کنیم که عبارتاند از:
اول: خودمان
مقصر اصلی خودمانیم نه کس دیگر، روزمرگیها، عادتهایمان، این تکرارها باعث میشود که ما هیچوقت با تغییر انس پیدا نکنیم و با آن بیگانه باشیم، همیشه عامل اصلی خودمانیم و نباید جامعه یا هر چیز دیگر را مقصر بدانیم.پس بهتر است از کارهای کوچک شروع کنیم و عاداتمان را عوض کنیم، زیرا که تغییر یک روزه حاصل نمی شود.
دوم: بهانهگیری
پرسشهایی که به تغییر مربوط نیست، انسان هایی که نمیخواهند تغییر کنند بهانهگیر هستند و همیشه پرسشهایی را مطرح میکنند که اصلا ربطی به تغییر ندارد، چرا زندگی با من موافق نیست، چرا بحران اقتصادیه، چرا بازار خرابه و... خب اگر قرار بود همه چیز خوب و اوکی باشد به نظرتان آیا تغییر معنا داشت؟ انسانهای موفق همیشه اهل ریسک و همیشه اهل تغییر هستند.
سوم: سکوت
انسان نسبت به هر چیزی بیتفاوت باشد، مانند سکوت سازمانی، نسبت به هر چیزی بی رمق باشد، در زندگی، کسبوکار و... فرقی برایشان ندارد که چرا برخی موفقاند و برخی نه، فرقی برایشان ندارد مدیری بالای سرشان باشد یا نباشد... بنابراین اگر میخواهید تغییر را احساس کنید باید این سکوت سازمانی را بشکنید و بی تفاوت هم نباشید و در بسیاری از زمینهها نظر و ایده بدهد.
گاهی وقتها در مسائل کوچک ایده بدهید، اگر حتی کسی گوش نمیکند اشکالی ندارد ایدهاتان را مطرح کنید حتما نباید که کسی نظراتمان را گوش کند یا آن را ثبت کند که، آلبرت انیشتن میگوید اگر کسی ایدهات را گوش نمیکند به دیوار بگو و یا روی کاغذ بنویس، نگذارید که ذهنتان از ایده خالی شود.