مفهوم مدیریت منابع انسانی اساسا محصول تکامل کسب و کار در ایالات متحده امریکاست. حرفه مدیریت منابع انسانی به شکل امروزین خود، ریشه در فرهنگ امریکا و کشورهای اروپایی، به خصوص بریتانیا دارد. پیادهسازی این مفهوم در کشورمان، که نخست در بخش عمومی و یا بخش دولتی صورت گرفت، با مشکلات بسیاری روبرو بوده است.
مدیریت منابع انسانی به شکل عمومی شامل فعالیتهایی نظیر کارگزینی، جبران خدمات، توسعه و آموزش، و ارزیابی عملکرد است که اجرای هر یک از این کارکردها در ایران با مشکلات ذیل روبرو بوده است:
کارگزینی
سازمانها و شرکتهای دولتی با کارکنان بیش از حد نیاز خود روبرو هستند که معمولا تصمیمات سیاسی برای افزایش نرخ اشتغال در آن دخیل است. استخدامها بلندمدت است و حتما جذب از بین کارجویان جوان صورت میپذیرد. انتخاب کارکنان در این شرکتها بر مبنای ویژگیهای رفتاری نظیر خوش رفتاری، ارتباطات خوب، رعایت ادب و ... انجام میشود و کمتر به معیارهای نتیجهای توجه میشود. گاها روابط میان فردی و پارتی بازی در فرآیند انتخاب کارکنان دخیل است. مدرکگرایی در این شرکتها به وضوح قابل مشاهده است و معیارهای ضمنی انتخاب و ارتقا بر معیارهای ملموس اولویت دارد.
جبران خدمات
در بیشتر سازمانهای دولتی سیستمهای ثابت پرداخت حاکم هستند و پرداختهای متغیر احتمالی کمتر مورد توجه است. افزایشپرداخت مبتنی بر ارشدیتاست.پاداشهای برابر و مناسبتی حجم بیشتر پاداشهای شرکتهای دولتی را در بر میگیرند. تقریبا پاداشها تبدیل به حق شدهاند و بر مبنای عملکرد و شایستگی نیستند. جایگاه و پست افراد نقش تعیینکننده ای در پرداختها دارند. اختلافات زیاد در پرداخت به مدیران و کارکنان سطوح پایینتر از دیگر مشکلات مهم در شرکت های دولتی است. شرکت های دولتی در پرداخت های خود کمتر به پرداخت های معمول در بازار توجه میکنند.
توسعه و آموزش
بیشتر نیروی کاری که وارد سازمان های دولتی میشوند، بیتجربه هستند و در ابتدای کارراهه شغلی خود قرار دارند. برنامه های آموزشی در سازمانهای دولتی کمتر بر اساس نیازسنجیهای آموزشی با روشهای علمی انجام میشود و کمتر تخصصی هستند. آموزشهای مرتبط با کیفیت زندگی مانند مدیریت استرس، مدیریت زمان، آموزههای دینی به جای آموزشهای مرتبط با بهرهوری و تخصصی مشاغل در این سازمانها انجام می شود. آموزشها اغلب برنامهریزی نشده هستند و کارکنان در طراحی برنامههای آموزشی نقش و مشارکت کمتری دارند. همچنین اثربخشی دورههای آموزشی در این شرکتها کمتر مورد سنجش قرار میگیرند. نوع برگزاری دوره هم تماما سخترانی و کلاسی است.
ارزیابی عملکرد
شاید در این کارکرد مدیریت منابع انسانی در سازمانهای دولتی، با بیشترین مشکل روبرو باشد. به عبارت دیگر ارزیابی عملکرد در سازمان های دولتی کمترین توجه را به خود جلب کرده است. بیشتر ارزیابیهای عملکرد در این شرکتها غیر ساختارمند هستند و بیشتر به شکل ذهنی و صوری انجام میشوند. روشهای ارزیابی مبتنی بر رفتار بر روشهای مبتنی بر نتایج ترجیح داده میشود و اغلب ارزیابیهای طبق رویکرد ارزیابی از بالا به پایین توسط مدیران بالادستی انجام میشود.