کد خبر: ۳۵۰۵
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۹
پدیده تبار

ضرورت مدیریت دانش در سازمان‌های دولتی

مديريت دانش در سازمان‌هاي دولتي چه كاربردي مي‌تواند داشته باشد؟ آيا ماهيت و نقش سازمان‌هاي دولتي مي‌طلبد كه در مورد مديريت دانش در سازمان‌هاي دولتي صحبت شود؟

سازمان‌هاي دولتي بنا به دلايل ذيل بايد به سمت مديريت دانش حركت كنند:

 مدیریت دانش3

اعمال حاكميت به جاي تصدی‌گري:

يكي از انتقاداتي كه مخصوصا در سال‌هاي اخير متوجه دولت‌ها بوده است در خصوص اندازه دولت‌ها بوده است. منتقدان می‌گويند كه بزرگي بيش از حد دولت و گسترش بي‌رويه بوروكراسي اداري مانع كارايي و پاسخ‌گويي سريع در بخش دولتي شده است، به گونه‌اي كه كوچك‌سازي در دولت و حركت از تصدي‌گري به سوي اعمال حاكميت در دستور كار دولت‌ها قرار گرفته است. اعمال حاكميت مي‌طلبد كه دولت‌ها به حركت‌هاي مبتني بر دانش توجه کنند.

تبديل شدن دانش به مهم‌ترين منبع اثربخشي فعاليت‌ها و اقدامات سازمان:


سازمان‌ها با توجه به اين‌كه يكي از مهمترين وظايف بخش دولت، تصميمگيري و خط مشيگذاري است، اهميت دانش در اين خصوص، سيري صعودي خواهد داشت به نظر می‌رسد كه گرايش‌هاي نوين در خط مشي‌گذاري، استفاده صرف از شيوه‌هاي اثبات‌گرايي در كسب دانش را مورد انتقاد قرار داده اند و گرايش‌هايي به سمت رويكردهاي پديدارشناختي و تئوري‌هاي بي‌نظمي مشاهده مي‌شود و لذا با توجه به ماهيت دانش و مخصوصا دانش نهفته كه ذهني بوده و حاوي ارزش‌ها و تجارب و باورها نيز مي‌باشد، اهميت دانش در گرايش‌هاي نوين خط مشي‌گذاري حائز توجه خواهد بود.

توانمندي بخش خصوصي:

توانمندي‌هاي بخش خصوصي در عرصه‌هاي مختلف روز به روز بيشتر مي‌شود و توانمندي آن‌ها در به كارگيري تكنيك‌هايي مثل مهندسي مجدد فرايندهاي تجاري، مديريت كيفيت جامع، مديريت راهبردي و تكنيك‌هاي مشابه ديگر باعث شده است كه فاصله موجود ميان سازمان‌هاي بخش خصوصي و سازمان‌هاي دولتي رو به افزايش نهد.

 مدیریت دانش2

جهاني شدن:

به نظر مي‌رسد كه جهاني شدن به چالشي مهم براي سازمان‌هاي دولتي تبديل شده و يا به زودي خواهد شد. با گسترش جهاني شدن، رقابت بين سازمان‌هايي كه خدمات مشابهي ارائه مي‌كنند گسترش يافته، و نياز به كسب دانش و مهارت در كسب و به‌كارگيري آن اهميت خواهد يافت. عصر آينده عصر شبكه‌ها خواهد بود اما نه شبكه‌هاي تكنولوژي بلكه شبكه‌هاي انساني در قالب تكنولوژيهاي نو، عصر آينده تنها عصر هوش مصنوعي و نظام‌هاي متخصص نخواهد بود بلكه عصر هوشمندي مجموعه انساني در شبكهاي جهاني است. در آينده شبكه‌هايي كه در آن‌ها دانش و بصيرت انسان‌ها، هوش و نبوغ آنان، خلاقيت و نوآوري هاي‌شان با هم جمع شده است، جامعه انساني را به پيش خواهند راند. يكي ديگر از نمودهاي جهاني شدن در درون كشورها كمرنگ شدن تمايز بين بخش عمومي و خصوصي خواهد بود.

افزايش دانش شهروندي:

بر خلاف جوامع گذشته، درصد بالايي از شهروندان را امروزه افرادي تشكيل مي‌دهند كه داراي مهارت و آموزش‌هاي سطح بالايي هستند و به عنوان يك منبع با ارزش براي سازمان‌هايي درآمده‌اند. به نظر مي‌رسد كه شهروند محوري به تدريج تبديل به يكي از راهبردهاي اصلي مديريت دولتي شود كه البته در مديريت دولتي نوين به عنوان يكي از راهبردهاي اصلي معرفي شده است. اين سياست موجب مي‌شود تا مشاركتي سازنده و مبتني بر اعتماد بين سازمان‌هاي دولتي و شهروندان به وجود آيد و شهروندان نسبت به مسائل محيطي و ديگر شهروندان نيز احساس مسئوليت كنند و همينطور دولت مردان و كارگزاران بوروكراسي اين الزام را درك كنند كه بايد به انتظارات و خواسته‌هاي شهروندان گوش فرا داده و ارضاي نيازها و انتظارات شهروندان را اولويت نخست فعاليت‌ها و اقدامات خود قرار دهند.

 مدیریت دانش1

از دست دادن نيروهاي با تجربه در سازمان‌هاي دولتي:

دانش يك موضوع اجتماعي و انساني است و بر خلاف اطلاعات به فناوري وابسته نيست. با خروج نيروهاي تحصيل كرده و حرفه‌اي از سازمان‌هاي دولتي، عملا بخشي از دانش كه سازمان دولتي سال‌ها الگوهاي مناسب مديريت دانش از اتلاف اين سرمايه‌ها كه سرمايه‌هاي ملي محسوب مي‌شوند، جلوگيري نمود.

منبع: آموزش پدیده تبار

مطالب مرتبط