در فاصله زمانی آگوست سال 1934 میلادی تا نوامبر سال 1937 میلادی، مردی به نام هیالمار شاخت -اقتصاددان مطرح کشور آلمان- به عنوان وزیر اقتصاد زمان هیتلر در این کشور فعالیت میکرد. او پیش از پایان مقطع دکترا در رشته اقتصاد در سال 1899 میلادی موفق شده بود مدارکی در زمینه علوم سیاسی و پزشکی هم کسب کند. اما به دلیل علاقه او به مطالعات سیاسی، تحصیلات وی در رشته پزشکی ناتمام ماند.
شاخت که در روز بیست و دوم ژانویه سال
1877 میلادی در آلمان متولد شده بود، پس از تکمیل مقطع دکترا در رشته اقتصاد سالها
به عنوان مشاور مالی، بانکدار و اقتصاددان در اروپا کار کرد. در زمان جنگ جهانی
اول، او در بانک درسنر به کار مشغول شد و در همان هنگام مشاور مالی و اقتصاد دولت
آلمان در کشور بلژیک بود. وی در سال 1916 میلادی رئیس بانک ملی آلمان شد و کنترل
سیاستهای اقتصادی و پولی کشور در سالهای سخت اقتصادی را بر عهده گرفت.
در بیوگرافی شاخت از او بهعنوان بانکداری زبردست، یک اقتصاددان برجسته آلمانی، سیاستمداری لیبرال و نهایتأ بنیانگذار حزب دموکرات آلمان یاد میشود. با وجود گستردگی فعالیت او در سالهای زندگیاش، در این مطلب از پدیده تبار تمرکز اصلی خود را روی سیاستهای اقتصادی وی در سالهای فعالیتش به عنوان وزیر اقتصاد قرار میدهیم. چرا که او مرد سالهای سخت اقتصاد آلمان است و سیاستهای اقتصادی شاخت بود که باعث شد فشارهای ناشی از سالها جنگ و درگیری در آلمان کاهش یابد.
اقتصاد کشور آلمان در زمان تصدی پست
وزارت توسط این اقتصاددان که طرفدار مکتب کینز بود، با رشد بیسابقهی تورم که بیش
از صد درصد اعلام شده بود روبهرو بود و مردم برای تأمین نیازهای زندگی با مشکلات فراوانی
روبهرو بودند. از طرف دیگر ارزش پول آلمان در برابر واحدهای پولی دیگرِِ رایج آن
زمان کاهش بیسابقهای پیدا کرده بود که این مسأله هم زمینهساز فروپاشی اقتصاد
شد. جدایی آلمان از اقتصادهای دیگر دنیا، جنگ با دیگر کشورها و هزینههای بالای
جنگ، رشد بدهیهای دولتی در کنار کاهش نرخ رشد اقتصادی و در نهایت کاهش سطح فعالیتهای
صنعتی و تولیدی در این کشور موجب شد تا اقتصاد آلمان گرفتار بحرانی عمیق شود.
هیالمار شاخت در آگوست سال 1934
میلادی بعد از اتمام جنگ جهانی اول و به دنبال جنگ سرد دنیا به دستور هیتلر وزیر
اقتصاد آلمان شد. او اجرای طرحهای بزرگ برای توسعه زیرساختهای آلمان را در
اولویت کاری خود قرار داد. از جمله این طرحها توسعه شبکه بزرگراههای آلمان بود که
هم میتوانست وجهه این کشور در جهان را عوض کند و هم برای میلیونها آلمانی فرصت
شغلی ایجاد کند. او این طرح را تلاشی برای ساماندهی اقتصاد داخلی و کاهش بیکاری
معرفی کرده بود.
از طرف دیگر او طرح اقتصادی دیگری را
معرفی کرد که «طرح جدید اقتصادی» نام گرفت و طبق این طرح ورود تمامی کالاها به
کشور آلمان که پیشتر شدیداً تحت کنترل دولت بود به تدریج آزاد شد و اقتصاد آلمان
به سمت تجارت آزاد گام برداشت. مذاکرات و به دنبال آن توافقنامههای دوجانبه
برای توسعه فعالیتهای تجاری با کشور اتحاد جماهیر شوروی نیز در این طرح جدید
گنجانده شده بود و از سال 1935 میلادی یعنی کمتر از یک سال بعد از روی کار آمدن
شاخت به عنوان وزیر اقتصاد در آلمان اجرا شد.
او که شدیداً تحت تاثیر نظرات کینز بود به هیتلر هشدار داد که هزینههای تأمین سلاح و تجهیزات نظامی در این کشور بسیار زیاد است و اقتصاد آلمان بعد از پشت سر گذاشتن جنگ جهانی و جنگ سرد نمیتواند از پس هزینههای آن برآید. اما کار کردن زیر نظر هرمان گورینگ که موافق نظرات هیتلر در مورد هزینههای کلان دولتی برای خرید سلاح بود کار را برای شاخت بسیار دشوار کرد.
هرمان گورینگ در پاسخ به انتقادهای شاخت از این سیاست میگفت: «اگر
آینده بخواهد ضرب دو در دو میشود پنج» و با این سخن نشان داده بود که دولت آلمان
میتواند با کاهش هزینههای بخشهای دیگر، نیاز مالی خود برای تامین سلاح را برطرف
کند. اما در جریان بحران اقتصادی سالهای 1935 و 1936 میلادی این اقتصاددان برجسته
به کمک دکتر کارل فردریک گوردلر کمیسیونر قیمت در دولت وقت آلمان طرح بازار آزاد
را اجرا کرد و به دنبال آن هیتلر را مجاب کرد که هزینههای نظامی را تقلیل دهد.
تغییر سیاستهای موسوم به حمایت بیش از حد از اقتصاد داخلی و مانع ایجاد کردن در مسیر تجارت از طریق وضع هزینههای گمرکی کلان یا ممنوعیت ورود برخی از اقلام کالا، کاهش کنترل دولت بر فعالیتهای اقتصادی و تغییر ساختار اقتصاد دولتی به ساختار اقتصادی بازار آزاد و توسعه فعالیتهای صنعتی و زیرساختی از مهمترین دستاوردهای تلاشهای چهارساله شاخت در آلمان بود.
او در این سالها سفرهای زیادی به چین
داشت و در مذاکرات دوجانبه با وزیر اقتصاد چین بر ضرورت توسعه فعالیتهای تجاری و
اقتصادی دو کشور تاکید کرده بود. شاخت در یکی از سخنرانیهایش در مورد ضرورت توسعه
همکاری با چین گفت: چین اقتصادی بزرگ است و جمعیت زیادی دارد. این کشور نیاز
بالایی به کالاهای صنعتی و تولیدی و مصرفی دارد و همکاری گسترده با این کشور به
معنای تامین نیازهای آنهاست که رشد را برای اقتصاد آلمان به ارمغان میآورد.
مخالفت شاخت با هزینههای بالای دفاعی
هیتلر که عامل اصلی رشد تورم در اقتصاد جنگزده آلمان شده بود زمینه را برای
برکناری دستوری او توسط هیتلر فراهم کرد. البته قبل از ابلاغ این دستور توسط هیتلر
شاخت رسماً استعفا داد و از سمتش کنار رفت. اما ژانویه سال 1939 میلادی به عنوان
رئیس رایشبانک کار کرد تا اینکه هیتلر وی را برکنار کرد. او تا سال 1943 میلادی
سمت وزیر بدون مسوولیت را در آلمان داشت و دستمزدی معادل دستمزد دوره وزارتش
دریافت میکرد. ژانویه سال 1943 میلادی دوره وزارت با مسوولیت و وزارت بیمسوولیت
وی به اتمام رسید و رسماً از فعالیتهای سیاسی آلمان کنار گذاشته شد.
اما در مطالعات تاریخی و اقتصادی
همیشه از او به عنوان مرد سالهای سخت اقتصاد آلمان یاد میشود. او فردی بود که
سیاستهای درست اقتصادی را در شرایط سخت اجرا کرد و نتیجه آن شکوفایی اقتصادی این
کشور اروپایی بود. شاخت طرفدار توسعه روابط اقتصادی و تجاری آلمان با دیگر کشورها
و عبور از تنشها و درگیریهای ناشی از جنگهای گذشته بود.
او در سخنان خود عنوان کرده بود: اقتصادی میتواند شکوفا شود که روابط گستردهای با دنیا داشته باشد. روابط گسترده تجاری و اقتصادی کلید رشد است. شاخت در طول سالهای عمرش 26 کتاب تالیف کرد که چهار کتاب به زبان انگلیسی ترجمه شد. مهمترین کتاب وی معجزه پول نام دارد که در سال 1967 میلادی نوشته شد. وی در سال 1953 میلادی اولین بانک خصوصی آلمان را در دوسلدورف راهاندازی کرد و به کشورهای در حال توسعه پیشنهاد کرد که برای تسریع روند توسعه اقتصادی از خصوصیسازی نظام مالی و اقتصادی بهره بگیرند. او خصوصیسازی و کاهش نقش دولت در فعالیتهای اقتصادی را کلید رونق و پیشرفت میداند.
منبع: daneshnamah.com