یکی از موضوعاتی که امروزه در حوزه بازاریابی به طور جدی در مورد آن بحث میشود، بحث بازاریابی اخلاقی است. بازاریابی اخلاقی اخیراً جایگاه ویژهای در فضاهای تجاری پیدا کرده و نقش آن هم در بنگاههای بزرگ، و هم در بنگاههای کوچک دارای اهمیت است. بازاریابی اخلاقی عبارت است از انجام تجارت و کسب و کار به شیوههای صادقانه، منصفانه و پاسخگو.
به دست آوردن سهم بیشتری از بازار، رقابت با بنگاههای متعدد، افزایش تعداد مشتریان و کسب سود بیشتر کار آسانی نیست. بنابراین کمپانیها خود را در مواجهه با شرایط سختی بین دو حالت که میخواهند موفق باشند یا میخواهند منصف باشند، مییابند. چیزی که درصد کمی از مردم آن را درک میکنند این است که با به کارگیری صحیح مهارتها، همچنین دانش و تجربه، کمپانیها میتوانند به هر دو هدف دست پیدا کنند.
بازاریابی اخلاقی برای بنگاهها، دارای منافع و زیانهایی میباشد. هر چند این موضوع از کشوری به کشور دیگر متفاوت است و به فرهنگ محیطی که کمپانی در آن فعالیت میکند بستگی دارد. به طور مثال، کمپانیهای دانمارکی، دانش خوبی از مفاهیم بازاریابی اخلاقی و کاربرد آن در تجارت دارند. اما در عین حال کمپانیهایی که در کشورهای آفریقایی فعالیت میکنند مانند کنیا، تانزانیا و اوگاندا نسبت به به کارگیری اینگونه استراتژیها بیمیل هستند.
این تفاوت، توسط فرهنگ عمومی توجیه میشود. کشورهای آفریقایی به داشتن نیروی کار ارزان قیمت شناخته میشوند. در اینگونه کشورها قانون نانوشته ای وجود دارد مبنی بر اینکه چنانچه میخواهید موفق باشید نمیتوانید کاملاً منصفانه رفتار کنید. رشوهگیری و استفاده از روشهای غیر اخلاقی در تجارت، در این نواحی رایج است. بنابراین در این کشورها و نواحی اینچنینی بنگاههایی که بخواهند بر اساس الگوهای اخلاقی فعالیت کنند در تجارت دوام چندانی نخواهند داشت.
البته تعدادی از کمپانیها هم هستند که با وجود پایبندی به اصول اخلاقی مد نظر خود، در تجارت دوام میآورند. بیشتر کمپانیهایی که دست به بازاریابی اخلاقی میزنند، این کار را به وسیلهی وارد کردن چارچوبها و اصول اخلاقی در شیوههای بازاریابی خود انجام میدهند. آنها به بازاریابی اخلاقی به چشم یک استراتژی نگاه نمیکنند بلکه آن را به عنوان یک فلسفه کلی که تجارتشان را هدایت میکند، در نظر میگیرند. نوع این فلسفه عموماً به شخصیت افراد، ارزشها و تجارب آنها برمیگردد. وارد کردن رویکردهای اخلاقی در استراتژی توسعه کمپانی، میتواند در قالب فعالیتهای گوناگون ظاهر شود مثلاً در تهیه مواد اولیه، استخدام کارمندان، شیوههای تبلیغات و قیمت گذاری محصولات.
به طور مثال، میتوان پرسید که آیا اخلاقاً غلط است که برای کاهش هزینههای تولید کیفیت محصولات پایین آورده شود؟ به اعتقاد من پاسخ واضح است، اما بسیاری از کمپانیها این کار را انجام میدهند. آنها از کیفیت محصول میزنند تا سهم بیشتری از بازار به دست آورند. برای اینکه مفهوم بازاریابی اخلاقی را بهتر درک کنیم، بهتر است به مثالهایی در مورد اینکه چه چیزهایی مصداق بازاریابی غیراخلاقی هستند، فکر کنیم. بسیاری از اینها مواردی هستند که هر روزه با آنها مواجه میشویم؛ مواردی نظیر تبلیغات جانشین، ادعاهای غیر واقعی، استفاده ابزاری از زنان، مارکهای تقلبی و اغراق در تبلیغات.
نهایتاً بازاریابی اخلاقی بر رفتار مشتریان اثر میگذارد. زمانی که شما تاثیر بدی بر روی مشتری بگذارید، ممکن است آنها را از دست بدهید. بنابراین یکی از بزرگترین مزایای بازاریابی اخلاقی این است که وسیلهای برای ایجاد رابطه طولانی مدت با مشتری به حساب میآید زیرا اعتبار شما را نزد مشتریان بالا میبرد.
منبع: bazaaran.ir