در مکتبهای مدیریتی با آزادی عمل گاها مخالف هستند و آن را سبب هرج و مرج و بینظمی در سازمان میدانند، اما باید دانست که آزادی عمل باید در راستای وظایف، مسئولیتهای فرد در سازمان باشد و این موضوع را باید اشاره کرد که اگر بین آزادی عمل و اختیارات سازمانی تعادل برقرار شده و با مسئولیتهای فرد متناسب باشد میتواند موجب خلاقیت، خودشکوفایی، خودکنترلی و استقلال فکر و عمل را به دنبال داشته باشد.
در این راستا هرسی بلانچارد یکی از متخصصین حوزه مدیریت و همکاران وی اعتقاد دارند که خودمختاری یا آزادی عمل با ساختار سازمان مغایرتی ندارد اما باید طوری عمل کرد که مقررات سازمان مانع آن نشود و آن را محدود نکند، بنابراین ساختار باید حالت راهنمایی باشد که افراد را بهتر به مقصد برساند.
در بحث توانمندسازی، ساختار سازمانی میتواند مقصد و شکل متفاوتی داشته باشد زیرا که در ساختار سازمان قوانین و مقررات، بایدها و نبایدهای کاری را تعیین میکند و افراد در آن با استقلال و آزادی عمل کار کرده و از آن آگاه هستند و بنابراین در فرایند توانمندسازی هدف از ساختارها مطلع کردن کارکنان از حوزه عملکردی آنان است.
هرسی بلانچارد هدف از تعيين حريم و حدود آن (ساختار سازمان) را انديشيدن به كارهايي كه افراد بايد انجام دهند، رفع ابهام از آنها و آزاد گذاردن (آزادی عمل) افراد به استفاده از استعداد و تواناييهاي خود براي رسيدن به هدف میداند.
بلانچارد و همكارانش در خصوص آزادی عمل و سلسله مراتب بیان مینمایند که:
1- بايد به اعضاي تيم تفهيم شود كه حيطه دخالت ايشان در تصميم گيريها، حدود اختياري است كه به آنها تفويض ميشود.
2- تصميمهاي راهبردي در حيطه اختيار رهبري ارشد سازمان است و تصميمهاي عملياتي در حيطه اختيار اعضاي گروههاست.
3- اهداف و دورنماي كلي سازمان را در برابر ديدگان افراد روشن كنيد تا به اهميت و معناي كار خود پيببرند و نقش و اثر خود را در آن ببينند.
4- بين آرمانهاي فردي و سازماني تعادلي ايجاد كنيد و آنها را با واقعيت موجود سازمان مرتبط سازيد.
بحث توانمندسازی در حوزههای آزادی عمل و سلسله مراتب را میتوان از دیدگاههای مختلف بررسی کرد ولی باید به این نکته توجه کرد که تعیین محدوده خودمختاری باید به نکات همچون مقصود هر شغل، ارزشهای آن، نقشهای آن و .. توجه نمود.