یکی از وظایف بسیار مهم مدیران امروزه توجه به آموزش کارکنان است در این راستا مدیران با طراحی و برنامهریزیهای آموزش راه بهبود و توسعه را فر اهم میآورند، باید گفت که آموزش کارآمدترین فرایند برای انتقال دانش و مهارت به نیروی انسانی و تقویت کردن آنان است.
از طرفی آموزشی و بهسازی یکی از فعالیتهای ضروری و مستمر است که منابع انسانی را تغییرات محیطی و سازمانی هماهنگ میکند بنابراین حضور فعال و با انگیزه کارکنان در دورههای آموزشی بسیار مهم و ضروری است و به همین منظور برنامههای جدی و زیادی برای کارکنان در حین خدمتشان برگزار میشود که ضرورت شناخت انگیزش آنها و نظریههای انگیزشی در این حوزه مهم میشود.
در مورد اینکه چرا کارکنان یکسری رفتارهای را ارادی و یا غیر ارادی انجام میدهند مسلما باید به سراغ انگیزه های آنها رفت چون انگیزه محرک رفتار و دلیل بروز آنهاست، پس میتواند مقولهای پیچیده باشد زیرا که قابل مشاهده مستقیم نیست و فقط میتوان از طریق مشاهده رفتار به آن ها را شناخت و گاها اندازهگیری کرد البته با ابزارهای روانشناسی.
نکته بحث برانگیز این جاست که رابطه میان رضایت و عملکرد برای ایجاد انگیزه مشخص نیست به عبارتی معلوم نیست که تامین کردن نیاز، رضایت و عملکرد چگونه است؛ به عبارتی برخی محققین نیز ادعا میکنند عملکرد را عامل رضایت می دانند و نه رضایت را عامل عملکرد و همچنین تاکید کردن و ارائه انگیزههای برونزا مانند حقوق، مزایا، رفاه و ... انگیزههای درون زا را تضعیف کنند.
همچنین در مطالعه و پژوهش در مورد موانع شرکت پرستاران در دورههای آموزشی عنوان شده است که برای کسب نتایج بهتر ومطلوبتر در دورههای آموزشی حذف موانع اقدام کرد چرا که داشتن انگیزه برای شرکت در دورههای آموزشی موانع مختلفی وجود دارد، موانعی مانند اطلاع نداشتن آنها از زمان برگزاری، ارتباط آموزشها به شغل و عملکرد آنها، برگزاری دوره در زمانهای مناسب و ...
در پایان باید گفت که شناسایی عوامل موثر بر شرکت کارکنان مانند توجه انگیزه آنان در برنامههای آموزشی و تقویت آن سبب افزایش مشارکت آن ها خواهد شد، بنابراین اگر این اعتقاد به وجود آید که شرکت در دوره آموزشی که منجر به یادگیری و توانایی او خواهد شد حتما در دورههای آموزش شرکت خواهند کرد و از طرفی دیگر اگر مدیران و سرپرستان از آموزشهای جدید حمایت نکنند شرکت در دوره های آموزشی بعدی را به شدت کاهش میدهد.