بیشتر مدیران حرفهای به اهمیت مذاکره در زندگی خود و سازمان واقفند، زیرا زمان قابل توجهی از زندگی حرفهای خود را صرف مذاکره میکنند؛ به علاوه، زندگی شخصیشان هم با مذاکره همراه است، موفقیت و اثربخشی حرفهای به شدت متاثر از توانایی آنها در هنر و فن مذاکره است. این مهارت ناشیگری آنان در مذاکره است که نظر مدیران، همکاران، زیردستان، مشتریان، رقبا و سایرین را درباره موفقیت کاریشان شکل میدهند.
از یک سو مدیران زمان و تلاش زیادی را برای مذاکره صرف میکنند اما تعداد کمی از آنها با هنر و دانش مذاکره موفق آشنایی دارند و از این جهت آها نیازمند آموزش دیدن و کسب رویکرد بهینه در طرحریزی و اجرای مذاکره هستند؛ از سویی دیگر مذاکره مهارتی نیست که همه انسانها به طور ذاتی از آن بهرهمند باشند به همین دلیل بسیار از افراد از گفتگو با دیگران دوری میکشند و حتی ممکن است در هنگام مذاکره خواستهها و منافع شما در تعارض با خواستههای طرف مقابل باشد؛ در این شرایط بایستی با به کارگیری مهارت های خاص، گفتگو و مذاکره را در مسیر دلخواهتان هدایت کنید؛ لذا یادگیری مهارتهای مذاکره موفق قطعا میتواند دستاوردها و فرصتهای جدیدی را برای شما و سازمانتان خلق کند.
پیشنهاد میشود جهت آشنایی با فنون یک مذاکره موفق در دوره مذاکره موفق و همچنین دریافت گواهینامه بینالمللی اینجا کلیک کنید
مذاکره در تعریف به معنای هنر رسیدن به تفاهم متقابل از طریق چانه زدن و بحث و استدلال بر سر نکات اصلی است و همینطور فرایندی است که افراد از موضعهای واگرا، به موضعهایی که توافق حاصل شود حرکت میکنند. هرب کوهن در کتاب خود، موسوم به میتوان در مورد همه چیز مذاکره کرد سه نوع حیاتی هر مذاکرهای را اطلاعات، زمان و قدرت معرفی میکند و نقش هر یک را به اختصار شرح میدهد:
درنتیجه هدف از مذاکره رسیدن به توافق است مذاکره پاسخ به این پرسشهاست، چگونه میتوان به مذاکره به توافق رسید؟ چرا در سازمانها و ادارات میگویند فلانی برای مذاکره برود و فلانی نرود؟ طرفهای مذاکره برای فهمیدن نیازهای یکدیگر و وجوه اختلاف تلاش میکنند. تا از این طریق حوزههای تضادی که از دستیابی به بهترین نتایج بین آنها جلوگیری می کنند را از بین ببرند.