توسعه انگیزش در هفت گام

گام اول:
انگیزه در هر سازمان کسب‌وکار و هر کارکردی وجود دارد، اما باید این مورد را بدانیم که محیط ما برای انگیزش با محیط های دیگر متفاوت است، مثلا ممکن است در یک سازمان عامل انگیزشی پول باشد اما در یک سازمان دیگر غیر از پول عوامل انسانی نیز می‌تواند باشد، و سازمانی که معتقد است که فقط پول باعث انگیزه می‌شود، و اضافه کار دهد، کارانه دهد و ... نیروهای آن سازمان خوب کار می‌کنند اشتباه می‌کند چه بسا که این پول ها داده می‌شود و انگیزشی صورت نمی‌گیرد، لذا شناخت محیط‌های انگیزشی برای سازمان های مختلف متفاوت است.

گام دوم:

ابزارهای انگیزه باید متفاوت باشد، لذا برای افزایش انگیزه از یک ابزار را نباید تکرار کرد، مثلا عامل انگیزشی مانند پول و امور مادی را هر ماه تکرار کنید به عنوان یک حق تلقی می‌شود و مثلا اگر یک ماه پاداش در فیش حقوقی آنان قید نشود صدای آنان در می‌آید که چرا مثلا ما پاداش نگرفتیم چرا حق بهره‌وری، آکورد، کارانه، حق تولید و ... را نگرفتیم، بنابراین عامل انگیزشی باید متغیر و متفاوت و موقتی باشد و به صورت دائم نباشد.

گام سوم:

انگیزش را به انسان ها ربط دهیم.مثلا در یک شرکت موفق مانند فیات و رنو فرانسه، هفته‌ای یکبار جلسه می‌گذارند و بیان می‌کنند که چه عواملی می‌تواند باعت توسعه سازمانمان بشوند و چه دیدگاهی می‌تواند باعث رونق سازمانمان شود و چه چیزی باعث می‌شود که آموزش و انگیزش را در سازمانمان بهتر کند، زیرا که افراد ایده‌های خوبی دارند، امروزه عامل انسانی یکی از عوامل اصلی توسعه نام می‌برند، لذا از خود انسان بپرسیم که چه می‌خواهند، نه اینکه هر چه خواستند به آن ها بدهیم، بلکه در آن جلسه مشخص می‌شود که آنها چه می‌خواهند و چه نیاز انگیزشی در سازمان است.

گام چهارم:

انگیزش را توسعه دهید، همیشه بدانید که انگیزه زمانی می‌تواند برای سازمان کارآمد باشد که توسعه داده شود به این صورت که هیچ وقت انگیزش را جزیره‌ای نکنید مثلا محبت، یک پدر درخانه فقط پسر بزرگش را دوست داشته باشد یا یک مدیر در یک سازمان فقط با چند نفر جلسه بگذارد و بقیه را رها کند و مثلا اضافه کار برای چند نفر باشد و بقیه سهمی نداشته باشند، لذا انگیزش باید فراگیر باشد، یا به کسی بها ندهید یا به همه بها بدهید و آن را فراگیر کنید.

گام پنجم:

انگیزه در یک سازمان وسیله تئوری‌های آن سازمان است و وسیله ساختار سازمان، همیشه ساختار سازمانی شما که نمودار شخصیت سازمانی شماست باید انگیزشی باشد، باید در حال تغییر و تحول باشد، نه اینکه هر روز و هر ساعت، ولی باید به روز باشد، نمی‌شود که یک کارشناس بعد از 15 سال هنوز کارشناس باقی بماند باید رشد و پیشرفت و ترقی وانگیزه برای آن وجود داشته باشد لذا ساختار سازمانی باید در کنار انگیزش باشد.

گام ششم:

ساختار انگیزش را برای سازمانتان طراحی کنید، یعنی واقعا افراد بدانند که چطور می‌توانند قوانین تشویق و تنبیه سازمانی را داشته باشندآن راتهیه کرده و به دیوار بزنید، مثلا نشان دهیدکه آدمی که بد کار کند از کجا به کجا می‌رسد و آدمی هم که خوب کار کند از کجا به کجا می‌رسد.

گام هفتم:

همواره برای انگیزش به دنبال مشاوره و بهبود آن باشید، همانطور که بیان شد از یک ابزار برای انگیزش زیاد استفاده نکنید سعی کنید از مشاورین و متخصصین کمک بگیرید، یا مثلا اگر یک ابزار انگیزشی دارید که خوبه اشکالی ندارد آن توسعه و بهبود بدهید، مثلا در کنار ابزارهای مادی و مالی چه ابزارهای دیگه‌ای می‌توانم داشته باشم که انگیزه سازمانی بهتر شود.