تكنولوژي ريشه خود را در (تکامل فرهنگی) انسانها دارد. تکنولوژی در این مفهوم ميبايد به معنايي وسيع بعنوان زير بناي رفتار انسانها مورد توجه قرار گيرد كه از طريق آن انسان محيط خود متحول ميسازد يا خود را با آن هماهنگ ميسازد و نتيجتاً بهتر زندگي ميكند.
تكنولوژي عبارت از نوعي توانائي سازمان اجتماعي براي كنترل مؤثر و تغيير در اشياء محيط بنفع برخي نيازها و خواستهاي انساني است .براي بقا و توسعه جامعه مادي انساني، فرهنگ بايد براي تأمين غذا، دفاع در برابر دشمنان و حفظ يكپارچگي اجتماعي اقدامات لازم را بعمل آورد و در جهت تأمين اينهمه، توسل به انرژي اجتناب ناپذير است.
با توجه به مطالب فوق، چنين ميتوان گفت كه، در معني وسيع، تكامل فرهنگي يا تكامل عمومي عبارت از رسيدن از سطوح پائين به سطح بالاتر استفاده از انرژي، ادغام اجزا در يكديگر و انطباق خصوصيات زندگاني با انرژيهاي مختلف است. در مقابل، تكامل ويژه كه شاخهاي از جريان خاص فرهنگ است كه خود را با پيرامون خويش تطبيق داده و به صلاح خويش ميپردازد.
تكنولوژي در توسعه سيستماتيك يك فرهنگ، خاصه در ساختارهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي آن فرهنگ نقشي عمده ايفا ميكند، ميتوان انسان و فرهنگ را به اشكال سيستمهاي ترموديناميك تشبيه كرد كه هر جزء از ديگري انرژي خاصي گرفته و انرژي ديگري را بطرف مقابل تحويل ميدهد. بديهي است، در اين داد و ستد، امر استحاله انرژي عامل مهمي در تكامل فرهنگي بشمار خواهد رفت، انسان در جستجوي انرژي آزاد و موجود در طبيعت بوده، ميكوشد آنرا بصور مختلف كه از نظر اجتماعي و فرهنگي مورد قبول است درآورد . فرهنگ به نوبه خود، ميكوشد كه از جهت تأمين غذا، مسكن و دفاع ايمني لازم را بر عليه نيروهاي خارجي به فرد بخشيده، يكپارچگي اجتماعي افراد را فراهم سازد.
به عبارت دیگر وظيفه فرهنگ، تدارك انرژي آزاد و مصرف آن است. تكنولوژي تسهيل كننده عمده كاربرد انرژِي در جهان هستي میباشد.