ابزارهایی که می توانیم مدیریت بر خویشتن یا اعتماد به نفس رو داشته باشیم چیست؟ و چگونه است؟
1- یکی از چیزهایی که وجود دارد، زمانی یک فرد وارد سازمانی شد و به عنوان کارشناس شروع به فعالیت کرد، برای او یک استاد آوردند و به او آموزش دادند، اولین چیزی که از استاد یاد گرفت، انتخاب و اولویتبندی انتخاب در زندگی بود. در همین راستا ما در زندگیمان چه چیزهایی را به عنوان اولویت انتخاب میکنیم؟ مثلا یکی اولویتش خانواده است پس باید روی آن سرمایهگذاری کند، یا فردی دیگر اولویتش کار کردن است، پس باید روی آن سرمایهگذاری کند. پس اگر ما اولویتی را انتخاب کردیم وبرای آن سرمایه گذاشتیم دیگر نمیتوانیم آن را پس بزنیم، پس زدن آن اولویت بسیار سخت است. پس کسی که میخواهد اعتماد به نفسش در زندگی بالا برود باید اولویتش در زندگی را مشخص کند. زیرا هیچ کس دیگر نمیتواند برای ما اولویت مشخص کند، اما زمانی که این کار را کردیم و اولویت زندگیمان را مشخص نمودیم، آن انتخاب مبنای زندگی ما را تشکیل خواهد داد.
آیا میتوان اولویتها را در طول زندگی عوض کرد؟
بله میتوان، میتوان اولویتهای خود را در زندگی عوض کنیم اما این کار بسیار سخت است، اینطور نیست که شما چندین سال وقت صرف انجام یک کاری بکنید بعد ظرف دو روز تغییر نظر بدهید و بروید سراغ کارهای دیگر، این کار بسیار سخت است، زیرا که همانطور که بیان شد، دانایی، دانش و مهارت مبنای مدیریت بر خویشتن است.
2- مارک زاکر برگ کسی که فیسبوک را ایجاد
کرد معتقد است که در خودشناسی و اعتماد به نفس این است که آدم بداند کجاست و بتوان
به بازشناسی وضعیت کنونی خویش بپردازد؛ انسان باید بداند در حال حاضر کجاست زندگی
خود میباشد، یکی از متخصصین روانشناسی میگوید آدم نباید در گذشته زندگی بکند، انسانهایی
که در گذشته زندگی میکنند بازنده هستند،لذا کسانی که مدام از گذشته صحبت میکنند
بازنده هستند و کسبوکارشان رونق پیدا نمیکند.
زاکربرگ موسس فیسبوک میگوید من در حالی توانستم با تنها 5 مخاطب فیسبوک را راه اندازی کنم که همین الان را دیدم، اینکه چه کار باید کنم، و از کجا شروع کنم و چطور رشد پیدا کنم و ... لذا بازشناسی وضعیت کنونی بسیار ضروری است و باعث موفقیت و تغییر و تحول انسان میگردد.
3- مدیر ارشد اجرایی شرکت ال جی جو کینگ، برای کسب اعتماد به نفس و مدیریت بر خویشتن بیان میدارد که انسان باید در برابر کارش مسئول باشد، مسئولیت خود را مشخص کند، مثلا من نمیدانم، به من مربوط نیست، بازار خرابه و ... اولین گناه انسان این است که خود را بیگناه قلمداد کند و دوستان، آشنایان و ... را گناهکار و مقصر قلمداد بکند آن انسان بازنده است، ایشان بیان میکنند زمانی که من وارد شرکت ال جی شدم دیدم که این شرکت کالاهای الکترونیکی تولید میکند اما در مقابل رقبا ضعیف است، اولین کاری که کردم این بود که به همه گفتم ما در مقابل همه اعم از مشتریان، بازار، خودمان و ... مسئولیم، ایشان ادامه میدهند زمانی که انسان خودش را مسئول بداند، ایدهها ، خلاقیت و تفکراتش بارور میشود، به جای اینکه دیگران را مقصر جلوه دهیم.