در این قسمت به ادامه بحث مراحل تصمیمگیری و اجزای یک تصمیمگیری خوب در کسبوکار و کارآفرینی میپردازیم، در قسمتهای قبلی در مورد تعریف تصمیمگیری و اجزای اساسی آن و همچنین بخشی از اصول 10 گانه تصمیمگیری پرداختیم، حال به ادامه آن میپردازیم:
5- الگوبرداری
یادمان باشد که انسانها هیچوقت نابغه نیستند، اگر هم نابغه باشند در یک کار نابغه هستند و در همه کارها نابغه نیستند، پس اگر میخواهید در تصمیم گیریهایتان موفق باشید، از مجموعه تصمیمهای موفق دیگران الگو برداری کنید، ببنید چرا دیگران تصمیمگیریهای خوبی داشتند، الگوبرداری کنید، ببینید از چه راهکارهای خوبی استفاده کردند، در مورد یک مسئلهای به نام بحران، بازاریابی ، عدم فروش و ... شرکتها و سازمانهای داخل و خارج از کشور از چه الگوهایی استفاده کردن،که موفق شدن، از آنها بهرهبرداری کنید، شاید برخی از این سازمانها و شرکتهای موفق الگوی موفقیتشان نه عینا ولی به الگوی کار شما شباهت داشته باشدو از آن میتوانید استفاده کنید، همیشه به یاد داشته باشید که انسان نمیتواند در هر کاری نمره اش 20 باشد، لذا از افرادی که در زمینههای دیگر موفق هستند الگوبرداری کنید و بدانید که این کار در تصمیمگیری میتواند به ما کمک کند.
6- اطلاعات قوی
یادمان باشد که همیشه اطلاعاتمان قوی باشد، کسانی تصمیمگیری موفقی انجام میدهند که اطلاعات قوی داشته باشند، سعی کنیم دانشمان را بالا ببریم، دانشگاه، کتاب، روزنامه و ... همه اینهای منابعی هستند تا دانشمان را بالا ببریم ولی باید نسبت به حیطه و حوزهای که میخواهیم تصمیمگیری کنیم، اطلاعاتمان را قویتر کنیم، هر چه که فرایند اطلاعات ما قویتر و پویاتر باشد و هر چه دانش بیشتری داشته باشید بهتر میتوانید در مورد آن حیطه خاص تصمیمگیری کنید، اطلاعات خیلی خوب میتواند راهی راکه بسیاری از افراد چندین ساله میپیمایند را برای شما کوتاه کند و شما را به موفقیت برساند.
7- ریسکپذیر باشید
تصمیمهایی که میگیریم گاهی باید با ریسک همراه باشد، برای مثال مدیری در مدیریت خود بسیار موفق بود، روزی که داشت بازنشسته میشد به مدیر بعدی گفت که اگر میخواهی که در سازمان بتوانی خوب تصمیم بگیری سعی کن ریسک پذیر باشی، و بداند که با ریسک است که میتواند تصمیماتش رو جلو ببرد، در این راستا سعی کنید از مشاوران باهوش استفاده کنید، حداقل ماهی یکبار به یک مشاور رجوع کنید، اشتباه بزرگی که ما معمولا در کسبوکارمان میکنیم این است که ایده خارجی و فکر خارجی رو وارد سازمان خود نمیکنیم ، شرکتهای موفق دنیا همهی آنها مشاور دارند و حتی مشاورههایی از خارج کشور دارند، لذا اگر میخواهید که ضریب خطای تصمیمگیریتان پایین بیاید باید از مشاور استفاده کنید.
9- تاثیر ذهنی دیگران بر شما تاثیر نداشته باشد
این قسمت فوق العاده مهم است، تا دلتان بخواد کسانی هستند که به تصمیمات شما ضربه و لطمه میزنند، مثلا میگویند نمیشه، نمیتونی، این کار شدنی نیست، وضع بازار خرابه و ... از این افراد دوری کنید، این افراد شما را از اهدافتان دور میکند لذا همیشه به خاطر داشته باشید از طرز فکر منفی دیگران دوری کنید و نسبت به آنها بیتفاوت باشید، در زندگی هیچ کس نیست که به شما امید بدهد به غیر از خودتان، اعتماد به نفس داشته باشید، راهی که انتخاب کردید را ادامه دهید، مگر نه انرژی و امواج منفی دیگران به سمت شما میآید، پس یک فرد موفق به تصمیمگیری مناسب کسی است که نسبت به تاثیر برخورد منفی ذهن دیگران بیتفاوت باشه و در مقابل آن مقاوم باشد و راه خود را ادامه دهد.
10- اصلاحگر بودن
اصول تصمیمگیری یک قاعده اصلی دارد و آن اصلاحگر بودن است، به این معنی اگر جایی تصمیمات یا کارتان اشکال دارد آن را اصلاح کنید، اصلاح کردن یک کار، یا تصمیم اشتباه بهتر از ادامه همان کار یا تصمیم اشتباه است، اگر با تصمیم اشتباه 100 درصد ضرر میبینید با اصلاح کردن آن 60 درصد ضرر میبینید، کسانی که اصلاحگر هستند همیشه در سود هستند و عملکرد بهتری دارند و همیشه انسانهای موفقتری هستند.
نتیجه گیری:
جهان امروز جهان تغییرات است، تغییر، تصمیم گیری را دشوار میسازد، به همان اندازه که تغییر برای سازمانها ایجاد مشکل میکند، به همان اندازه نیز فرصتهایی را برای سازمانها به وجود میآورد، لذا چگونگی برخورد با آن و نحوه تصمیمگیری ما میتواند بر سرنوشت شرکت و سازمان ما تاثیرگذار باشد در این راستا با بهرهگیری از اصول فوق میتوان این تغییرات را تا حد زیاد کنترل کرد و تصمیم مناسبی اتخاذ نمود.