1- شناخت مسئله
واقعا بدانیم و بشناسیم که استرس چیست! و بدانید که عدم فروش چیست و بحران و رکود چیست. دلیل اینکه خیلی از سازمانهای ما موفق نیستند شاید این باشد که اصلا مسئله خود را نمیشناسند و اصلا نمیدانند که رکود چیست، و فکر میکنند که رکود یعنی اینکه جنس تولید کنند و در انبار بگذارند، رکود یعنی اینکه جنس کمتری تولید کنند ،رکود یعنی اینکه تعدیل نیرو بکنند، این تعاریف درست نیست، سازمانهای ما شناخت درستی از مسئله ندارند و با مسائل فوق بیگانه هستند، اگر میخواهیم که در مورد مسئلهای تصمیمگیری کنیم، اولین کاری که باید کرد این است که با آن مسئله آشتی کنیم و بدانیم آن مسئله چیست و به چه کاری میآید.
2- تحلیل مسئله
تحلیل یعنی اینکه برای حل یک مسئله راهحلهای مختلفی را در نظر بگیریم ، هر چیزی تنها یک راهکار ندارد، فرض کنید که فروش محصول سازمانی پایین است، شما چه تصمیمی میگیرید؟ مثلا تصمیم میگیرید که پرسنل را کم کنید؟ یا اینکه آگهی بدهیم؟ راجع به هر چیزی باید تحلیل داشته باشیم و راهکارهای مختلفی را بررسی کنیم، برای مثال وقتی که در امریکا بحران اقتصادی شد، و شرکت مایکروسافت در حال تعطیل شدن بود، وارن بافت میگوید برای رفع مشکل و جلوگیری از شکست شرکت بالغ بر 118 راهکار برای آن و برونرفت از آن شرایط در نظر گرفتیم که یکی از آنها تنوع ویندوزها بود که موجب شد شرکت سود 150 برابری را تجربه کند. پس برای حل مسئله، تعطیل کردن، تعدیل نیرو و ... نمیتواند راه حل مناسبی باشد.
3- شناخت محیط
باید این نکته را اضافه کرد که مسئلهای که میخواهیم در مورد آن تصمیمگیری کنیم در هر جایی یکجور پاسخ نمیدهد و یکجور نمیتوان برنامهریزی کرد، لذا شناخت محیط خیلی مهم است، فرض کنید من در یک شهر کوچک تصمیم گرفتم که پرسنل شرکت را تعدیل کنم، شاید خیلی خوب جواب دهد و فروش بالا برود، اما در تهران تعدیل نیرو کنم، برعکس ممکن است شود، یعنی نه تنها افزایش فروش نداشته باشم بلکه تولید هم کم شود، پس باید به عنوان یک مدیر یا یک کارآفرین بدانیم که در هر محیط شرایط خاص خود را دارد و اینکه چه تصمیمی بگیریم وابسته به شرایط است.
4- واقعنگری
اساس تصمیمگیری واقعنگری است، اگر شما میخواهید که سازمان را با تصمیمات خوب جلو ببرید باید واقع بین باشید و این مهمترین اصل در تصمیمگیری میباشد، آقای موریتا بنیانگذار سونی میگوید که 91 بار شکست خوردم و بلند شدم، این یعنی واقع نگری، یک کارآفرین نباید از ترس شکست کارش را شروع نکند، بلکه یک کارآفرین موفق باید شکست بخورد و بلند شود، ولی ان کسی موفق است که تعداد تعداد شکست هایش را مرتب کم کند. پس باید واقع نگر بود و خود را از مشکلات پنهان نکرد.
در قسمت بعدی ادامه اصول و مراحل تصمیمگیری در کسبوکار ارائه خواهد شد، همراه باشید.