در واقع، مطالعات اخیر حاکی از آن است که تقریبا ۵۰ درصد مصرفکنندگان تصور میکنند برندهای آنها فاقد هرگونه شناخت لازم برای ارتباط برقرار کردن با آنها میباشد. در پژوهش دیگری دریافتند که تنها یک سوم مشتریان معتقدند که برندهای مورد علاقه شان آنها را واقعا درک میکنند. به نظر راه حل این مشکل، هوش هیجانی در بازاریابیاست: این راه حلی واقعی، معتبر و شهودی میباشد. هوش هیجانی به ما کمک میکند تا کسبوکار سودآورتری راهاندازی کنیم:
با دقت گوش کنید
قبل از سرمایهگذاری روی یک رسانه دیجیتال، از ابزارهای اجتماعی گوش دادن مانند Social Mentionاستفاده نمایید، تا آنچه مورد علاقه مخاطبان شما هست را بشناسید. با گوش کردن به آنچه مورد توجه مردم است میتوانید بهترین استراتژی خود را شکل دهید تا چهار مرحله پیشنهادی زیر را به انجام برسانید.
ابتدا ارزشی را ارائه دهید
به جای اجرای صرف برنامه کاری خود، راههایی برای افزودن ارزش پیدا کنید. ارزش افزوده راههایی برای افزایش و ارتقاء کیفیت زندگی مصرفکنندگانی پیدا میکند که خواهان دستیابی و حفظ آنها هستید. مطمئنا میتوانید اینگونه استدلال نمایید که این امر هدف نهایی محصول یا خدمات شماست اما قبل از اینکه کسی مایل به خرید از شما باشد، ابتدا باید بدانند شما کیستید، نماینده چه چیزی هستید و چرا باید روی برند شما هزینه کنند. به منظور انجام این امر، باید شما را به خوبی بشناسند. با یافتن شیوههایی برای افزودن ارزش قبل از فروش، به مصرفکنندگان کمک کنید تا شما را بهتر بشناسند.
جذابیت حواس پرتی را از بین می برد
روی تمایلات و قوانین جذابیت تمرکز کنید تا بجای انحراف ذهن و بر هم زدن حواس مخاطبان آنها را به سمت خود جذب کنید. هیچ کس دوست ندارد فروخته شود اما همه دوست دارند خریدار باشند. به یک متخصص قصهگویی تبدیل شوید. فراتر از خصوصیات و فواید آنچه می فروشید فکر کنید. کار شرکت شما چیست و برند شما نمایانگر چه چیزی می باشد؟ چطور با برخی شیوههای کوچک اما مهم، جهان را به مکانی بهتر تبدیل خواهید نمود؟
وحشت زده نشوید
بله، شما می توانید از اطلاعات به عنوان اهرمی برای یادگیری درباره مخاطبان خود استفاده نمایید، اما بین روشنگری و وحشت زدگی مرز باریکی وجود دارد. اگر احساس میکنید که ممکن است این مرز را قطع کنید، پس احتمالا این کار را میکنید. در عوض، به شیوههایی بیاندیشید که به جای القا ترس به آنها از دانسته های خود در موردشان، آنها را شگفتزده و خوشحال نمایید.
وقتی مشتریان را دوباره مورد هدف قرار میدهید به آنها احترام گذارید
تکرار و توالی مهم است، اما ممکن است در هدفگیری مجدد مخاطبانتان زیاده روی کنید. بین اهداف مرتبط با آگاهی و خطرات و ریسکهای ناشی از دلخوری و ناراحتی تعادل ایجاد کنید. به موضوع هدفگیری مشتریان از جنبه ملاقات کردن و دیدن یک دوست نگاه کنید. اینکه فقط یک فرد یک بار با شما قراری گذاشته و زمانی را با شما سپری کرده است، به این معنا نیست که قصد ازدواج با شما را دارد. هیچ کس محدودیت را دوست ندارد. به این واقعیت که فردی که خواهان فروش به وی هستید، آماده خرید از شما نیست احترام بگذارید.
نتیجه گیری:
علاوه بر گسترش سریعتر کسبوکار شما، استفاده از این استراتژیهای هوش هیجانی به شما اطمینان میدهد که شما به طور صحیح با مشتریان هوش هیجانی که به نوبه خود، به گسترش سریع تر کسبوکار شما کمک مینمایند ارتباط برقرار نموده اید. با این همه، مشتریان مناسب که با دلایل صحیح از شما خرید میکنند، اطمینان یک رابطه صحیح را به شما داده و در آینده مشتریان بیشتری را به سوی شما سوق میدهند.
https://behtarinideh.com منبع خبر