امروزه بسیاری از سازمانها و اساتید از فضای غیرفعال و شرایط خشک و غیر واقعی کلاسهای خویش ناراضی هستند و به دنبال روشی هستند که بتوانند در فراگیران انگیزه لازم جهت کسب دانش و انجام فعالیتهای آموزشی ایجاد کنند، شاید بتوان گفت یکی از راههای جذاب که به این امر کمک میکند، میتواند یادگیری از طریق روش جذاب کافی(coffee) باشد.
مفهوم یادگیری از طریق کافی(coffee):
یادگیری از طریق کافی(coffee) ایدهای بسیار ساده است، به وسیله قادر ساختن یادگیرنده نسبت به ارتقا دادن اطلاعاتش در هنگام انجام گفتگو، که این در یک محیط آرام و با دوستان، همکاران رخ میدهد. این یکی از بهترین راهها برای فهمیدن و یادگیری در مورد سازمان و وظایفی که باید انجام دهند میباشد. تصور کنید که شما یکی از دوستان خود را در کافه میبینید و یکی از غذاهای مورد علاقهتان را سفارش میدهید و احتمالا چیزی برای نوشیدن؛ در این هنگام بدون شک به صحبت کردن و خندیدن با دوستتان میپردازید. یک نفر دیگر به شما میپیوندد و دیگری از جمع شما خارج میشود، خیلی سریع عقاید مختلفی بین شما به اشتراک گذاشته میشود، مفاهیم به چالش کشیده می شود و یادگیری اتفاق میافتد.
ویژگی یادگیری از طریق کافی(coffee):
یادگیری از طریق کافی(coffee) یک اصطلاح است که ما را توانا میسازد تا راههای جدیدی برای ایجاد تفاوت در زندگی و شغلمان ایجاد کنیم، قدرت مکالمه، غیر رسمی و بسیار طبیعیتر از آنچه که ما میبینیم میباشد، برای مثال همه یادگیری ها و فعالیتهایی که در یک جامعه بزرگ از درون سازمان تا برون سازمان، با پیمانکاران و مشتریان و دیگران رخ میدهد مثل عبور افراد از یک بحث به بحثی دیگر. در نتیجه ما میتوانیم به همه این مکالمات به عنوان یک کافه محرک بزرگ توجه کنیم، که فرایند اصلی آن در یک شبکه از مکالمات برای اشتراکگذاری دانش جمع شده خودمان و شکل دادن به آیندهمان است.
روش کافی(coffee) در یادگیری های سازمانی:
با توجه به این موضوع که كاركنان آموزش ديده نسبت به كاركنان آموزش نديده به تغييرات سازماني و همچنين تغييرات جامعه آگاهانهتر واكنش نشان ميدهند و از آنجا كه حيات و ادامه زندگي سازمان تا حدود زيادي به دانش و مهارت كاركنان بستگي دارد، افراد ماهرتر و آموزش ديدهتر نقش مؤثرتري در كارآمدي و بهرهوري سازمان و همین طور انتقال دانش خواهند داشت. از طرف ديگر یادگیری از طریق کافی(coffee) با افزايش ميزان اطلاعات، دانش، مهارتها و قابليتهاي كاركنان، آنان را براي ايفاي وظايف و قبول مسئوليتهاي جديدتر، آمادهتر و مجهزتر ميكند. به طور كلي سازماني كه به رشد كمي و كيفي دانش و مهارت كاركنان خود ميانديشد و پيوسته فعاليتهاي آموزش در آن در جريان است افراد به طور مستمر تواناييهاي خود را افزايش ميدهند و چگونه آموختن و به كار بستن را ميآموزند. در چنين روشی، ابتكار، ابداع، ارتقاي آگاهي و دانشافزايي به نوعي رفتار همگاني مبدل ميشود و توفيق در تحقق اهداف سازماني امري قطعي است و هرگز سازمان دچار جمود فكري نخواهد شد. به عبارتی یک گروه کوچک که دور یک میز نشستهاند و آنها دور دو یا سه موضوع بحث میکنند،اصول یادگیری به شیوه کافی(coffee) را تشکیل میدهد.
نقطه قوت روش کافی(coffee):
در روش کافی(coffee) همه به هم اطمینان میکنند. هیچ کس بهتر از دیگری نیست و مجبور نیست کار بیشتری انجام دهد. مهارتهایی مثل گوش کردن به صحبت دیگران، رعایت نوبت، ابراز عقیده کردن، افکار خود را به روشنی بیان کردن، تشویق دیگران، انتقاد از عقاید نه افراد؛ تقریبا در تمامی فعالیت های کافی(coffee) مهماند. مطالعات پژوهشی نشانگر این است که یادگیری از طریق جمعی و گروهی برای رشد ادراک کارکنان موثر بوده است. برای این موضوع دلایلی وجود دارد که یکی از آنها مفهومی شناختی است که روانشناسان آن را تمرین شفاهی یا "بلند فکر کردن" مینامند. وقتی که میشنویم که حرف هایی بیمعنی میزنیم، فکر خود را اصلاح میکنیم. از طریق سخن گفتن در مییابیم که چه میدانیم و چه چیزی را هنوز نفهمیدهایم،وقتی مجبور شویم برای دوستان(دیگر کارکنان) خود مطلبی را توضیح دهیم، از شیوههای استدلالی پیچیده بیشتر استفاده میکنیم و یادگیری ما بسیار بیشتر از زمانی است که فقط از طریق گوش کردن و یا خواندن چیزی به تنهایی انجام میشود. از نظر کارکنان نیز اساتیدی که از شیوههای یادگیری از طریق جمعی و گروهی در آموزش استفاده میکند مثبتتر از اساتیدی است که از این شیوه ها استفاده نمیکنند و این اساتید را بیشتر دوست میدارند. در روش کافی(coffee) کارکنان مهارتهایی مانند: مشورت کردن، فرماندهی و سازماندهی را هم میآموزند. در این روش، اساتید تدریس نمیکنند، بلکه نقش راهنما را دارند و فقط اشکالات را رفع میکنند. وظیفه یاد دادن و یادگیری به عهده خود کارکنان است.
نتیجه گیری:
لازم به ذكر است آموزش كاركنان با تمام مزايايي كه دارد، گاهي مشكل ساز ميشود و آن زماني است كه افراد براي طي دورهها انگيزه كافي ندارند و صرفا براي رفع مسئوليت يا كسب گواهينامههاي مربوط يا مزاياي مادي در آن شركت ميكنند يا شرايطي در سازمان وجود دارد که امكان به كارگيري مطالب آموخته شده در محيط كار فراهم نمیشود. براي رفع يا تقليل اين مشكل ميتوان در صورتي كه سازمان امكانات لازم را نداشته باشد آموزش به شیوه کافی در مورد همه افراد اجرا شود زبان مشتركي بين كاركنان و مسئولان به وجود آيد.