در استاندارد بینالمللی ایزو 10015 که به عنوان یک راهنما برای مجموعه فعالیتهای آموزشی سازمانها به کار برده میشود، بحث آموزش به عنوان یک نیاز و به عنوان تضمینکننده استقرار نظام مدیریت کیفیت مطرح میباشد. این استاندارد در تمامی سازمانهای خدماتی، تولیدی ، صنعتی، بازرگانی و ... کاربرد دارد. در این استاندارد شایستگی کارکنان ، بهبود مهارتها، ارتقا دانش و رفتارهای مناسب از طریق فرایند آموزش مورد تاکید می باشد. در این استاندارد به جزئیات در مورد چهار مرحله آموزش پرداخته شده و الزامات هر مرحله را بیان میکند که در ادامه خلاصه از آن را مرور میکنیم:
نیازسنجی و سیاستگذاری آموزشی:
اولين و اساسيترين گام در تدوين و اجراي برنامه آموزشي، اجراي صحيح و مبتني بر واقعيت فرايند نيازسنجي است. نيازسنجي در حقيقت سنگ زيرين ساختمان آموزش است و هر قدر اين سنگ زيرين بنيانيتر و مستحکم تر باشد، بناي روي آن محکمتر و آسيب ناپذير خواهد بود. شناخت و بررسی نیازهاي آموزشی پیش نیاز یک نظام آموزشی موفق میباشد. نیازسنجی آموزشی عبارت است از فرایند جمع آوری اطلاعات درمورد آن دسته از نیازهای آشکار یا پنهان سازمان که از طریق ارائه آموزش قابل رفع باشد.
طراحی و برنامه ریزی آموزشی:
طراحی و ارائه موفقیت آمیز یک طرح آموزشی مجرای حرکت به سمت برآورده کردن این نیازها می باشد. امروزه آموزش ضمن خدمت نه تنها در سازمان هاي آموزشي، بلكه در در تمام سازمان ها به طورمستمر و در سطح وسيعي به كار گرفته مي شود. طراحی شامل نوع نيازها و انتظارات شركتكنندگان ، محتواي درسي دوره ها، روش هاي آموزشي، نحوه اجراي برنامه، و همچنين نحوه ارزشيابي آموزشي است. طراحی آموزشی در حکم قلمروی عملی که به چگونگی ارائه موقعیت های آموزشی در جهت تحقق یادگیری می پردازد، سازمان ها نقش به سزایی دارد؛ به گونه ای که برخی بر این باورند «طراحی آموزشی، قلب فرایند آموزش است».
اجرای برنامه آموزشی :
اجرای برنامه آموزشی عبارت است از بیان آنچه طراحی شده است و تا زمانی که برنامه اجرا نشود نمیتوان در مورد آن قضاوت کرد، این مرحله از فرایند آموزش اهمیت ویژهای دارد ، زیرا هر چقدر هم نیازسنجی دقیق و ظریف انجام شده و فرایند آموزش نیز بر اساس مقدورات ، امکانات و محدودیت های سازمان صورت گرفته باشد اما چنانچه آموزش بر اساس مراحل پیش گفته اجرا نشود ، آموزش های انجام شده اثربخشی لازم را نخواهد داشت و موجب هدر رفتن منابع خواهد بود.
ارزشیابی فرایند آموزش:
تایلر معتقد بود كه پیش نیاز یك ارزشیابی دقیق تعیین اهداف كلی و ویژه است و وظیفه ارزشیابی سنجش این موضوع است كه آیا اهداف تحقق یافته اند یا خیر. اهمیت ارزشیابی فرایند آموزش با توجه به مطالبی که در مراحل قبلی بیان شد ، این نکته قابل تامل است که صرفا آموزش و اجرای دوره های آموزشی نمی تواند به سازمان در راه رسیدن به اهداف خویش کمک کند. بسیاری از صاحب نظران معتقدند ارزشیابی یك فرایند منظم برای تعیین ارزش، مقصود یا بهای چیزی است یا به بیان دیگر ارزشیابی جمعآوری منظم از توضیحات و اطلاعات، قضاوت برای تصمیمگیری در مورد چیزی است.
پایش و اثربخشی فرایند آموزش:
ارزیابی اثربخشی دورههای آموزشی از یک سو آینهای فراهم میآورد تا مدیران و کارکنان سازمان تصویری روشن از چگونگی کم و کیف فعالیتهای آموزشی به دست آورند و از سوی دیگر ، برنامهریزان و کادر آموزشی سازمان را مجهز می سازد تا نسبت به جنبههای ضعف و قوت برنامه آگاهی پیدا کنند و از این راه به اثربخش کردن برنامهها و فعالیتهای آموزشی کمک نمایند، چرا که هدف نهایی آموزش کارکنان کارایی و اثربخشی بهتر و بیشتر است. بنابراین با بررسی و آگاهی از نتایج بازده آموزش کارکنان این امر محقق خواهد شد.
نتیجه گیری:
ایزو 10015 ارتباط آموزش و ارزیابی را با اهداف عملکرد سازمان به عهده دارد. در این استاندارد نیازهای آموزشی کارکنان و پاسخگوئی به آنها از مهمترین ارکان این سیستم می باشد. به نوعی که تامین نیاز آموزشی کارکنان در سازمان به عنوان یک الزام و ضرورت که میتواند جنبه های رقابتی سازمان را نیز پوشش دهد مورد توجه می باشد. تنها به کمک آموزش موثر و کارا می توانند خود را آماده مواجهه با شرایط نوین سازمانها نمایند. در همین راستا این استاندارد دستورالعملهای اجرائی فرایند آموزش را ارائه میدهد.