ممکن است تا به حال مقالات و کتابهای مختلفی در زمینه کارآفرینی و کارآفرینان خوانده باشید و یا در مورد این موضوع بسیار شنیده و در شبکههای اجتماعی از این موضوع صحبتهای زیادی شده باشد و همایشها و سمینارهای مختلفی در این زمینه نیز برگزار گردیده باشد، اما با این حال همیشه چند سوال اساسی در ذهن باقی مانده که متخصصان خبره و افراد صاحبنظر پاسخهای متفاوتی به آن داده باشند، سوالاتی مثل اینکه چرا برخی از افراد و سازمانها نسبت به دیگران و دیگر سازمانها موفقتر و موثرتر عمل میکنند؟
شاید بهتر باشد صفات مشترک همه زنان و مردان کارآفرین را با ذرهبین موفقیت بررسی کنیم زیرا که این افراد چگونه به جایگاه و مقامی بالا دست یافتهاند و ممکن است دانستن آنها برای همه جالب توجه باشد. در اینجا به چهار ویژگی کلی کارآفرینان موفق اشاره می نماییم:
اول اینکه اینکه کارآفرینان معمولا آدماهای واقع بینی هستند و در مورد کارهایی که انجام میدهند امیدوارانه عمل میکنند و نگرشی مثبتی نسبت به اتفاقات و مسائل رو به رویشان دارند. واقع بینی به این معنی که آنچه هست را میبیند و نه خوش بین هستند و نه بدبین.
دوم اینکه کارآفرینان معمولا ادماهای شجاعی هستند و شاید یک قانون برای آن بتوان نوشت و آن این که ترس دشمن کارآفرینی است و کارآفرینان این موضوع را میدانند و اگر کارآفرینی میخواهد موفق باشد باید بدون ترس از مشکلات و مسائل پیش رو به فعالیت خود ادامه دهد.
سوم اینکه کارآفرینان معمولا ادمایی جسور و ریسک پذیری هستند از این جهت که برای به دست آوردن موفقیت در زمینه مورد نظرشان با دقت عمل میکنند و ریسک و خطرات آن را نیز با دل و جان قبول میکنند و به استقبال آنها میروند و این بدان معنی نیست که بیپروا هستند و بدون اندیشه وارد کاری میشوند بلکه به این معنی است که وارد مسائل و ریسکهای میشوند که آنها را انجام شدنی دریابند و بتوانند در آن موفق باشند، همانطور که تئوری موفقیت مک کللند اشاره دارد، افراد موفق افرادی هستند که هوشمندانه عمل میکنند.
و در نهایت چهارم اینکه معمولا ادماهای صبور با اراده ی پولادین و با پشتکار و تلاشی حیرت انگیز هستند، زیرا که این افراد پیوسته تلاش میکنند و خسته نمیشوند ونسبت به کاری که انجام میدهند ایمان دارند و در این راه نیز در برابر مشکلات صبور و در ادامه راهشان بسیار تلاشگر و با پشتکار هستند و ناامید نمیشوند.
نتیجه گیری:
برای کارآفرینان، شکست و یا حتی ناکامی جاودانه نیست، اغلب
کارآفرینان در ابتدا موفق نبوده اند و ممکن است به یک موفقیت بزرگ در گام های بعدی
نائل شوند، دلیل دستیابی آن ها به این چنین موفقیت هایی در گام و یا حرکت های بعدی
این گونه افراد این است که که یک کارآفرین از هر شکست و یا ناکامی درس و تجربه
لازم را می آموزد، شاید این نکته نیز جالب توجه باشد که آلکس فرگوسن در کتاب خود
بیان کرده است که در اولین مسابقه که مربیگری می کردم،از خدا خواستم که پیروز شوم
و در رابطه بسیار دعا کردم ، اما شکست خوردم و بازنده شدیم، بعدا فهمیدم که تیم
مقابل خدایی
دارد، پس تصمیم گرفتم که از آن به بعد بسیار بیشتر تلاش کنم.