این روزها افراد تحت تاثیر و فشار مالی زیادی هستند و می
توان گفت که تمام توجه آن ها به مسائل اقتصادی است،لذا افراد در تلاش خواهند بود تا با تلاش بیشتر در جهت انجام
کارها و استقلال شغلی برسند و احساس ارزشمندی نمایند حال اگر این افراد در زمینه
های شغلی خود با مشکلات رو به رو شوند و به عبارتی از طرف مدیران و دیگران مورد بی
مهری قرار گیرند دچار سرخوردگی شغلی و گوشه گیری در سازمان خواهند شد که این امر
به عنوان سکوت سازمانی شناخته میشود ، بنا بر تعریف سکوت سازمانی عبارت است
از خودداری کارکنان از بیان ارزیابی های رفتاری، شناختی و اثربخش در مورد موقعیت
های سازمان، تعریف می کنند.
بنابراین می توان گفت سکوت سازمان پدیده ای است که کارکنان سازمان به دلایل مختلفی از اظهار نظر کردن در رابطه با مشکلات سازمان و شغل خودداری کرده و در مقابل آن سکوت می کنند که نتیجه ای این موضوع می تواند موجب کاهش بهرهوری سازمان و حتی از بین رفتن کسب وکار خواهد شد.
موضوع و پیامد دیگر در رابطه با سکوت سازمانی مربوط به اثربخشی تصمیمات سازمانی است، زمانی که این اتفاق در سازمان می افتد کیفیت اتخاذ تصمیمات کاهش یافته و سازمان از کمبود اظهار نظر کارکنان رنج خواهد برد، از جمله دلایل آن هم سرپرستان نسبت به پیشنهادات و انگیزه های کارکنان زیردستان بی توجه است و آن به یک فرهنگ در سازمان تبدیل می شود و از جمله نشانههای سکوت سازمانی وجود رفتارهای کنارهآمیز کارکنان ، رفتارهای خود حفاظتی بر اساس ترس و در نهایت رفتارهای دیگر خواهانه می باشد.
لذا به طور کلی سکوت سازمانی ایجاد شده در سازمان بر فرایندها و پیامدهای منفی آن بسیار تاثیر گذار خواهد بود و نتایج آن را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
1- کاهش کیفیت تصمیم گیری های سازمانی.
2- ناتوانایی سازمان و مدیران جهت شناسایی مشکلات و احتمالا حذف و اصلاح آن اشتباهات.
3- کناره گیری وعدم پیشنهادات اصلاحی و از سمت کارکنان و در نتیجه واکنش های نامطلوب از جانب آنان.
4- کاهش انگیزه کارکنان و در نهایت افزایش عدم رضایت
5- کاهش مشارکت و خلاقیت در بین کارکنان
راهکارهای پیشنهادی بر رفع سکوت سازمانی:
مدیران و سرپرستان باید با اثرات و نتایج مخرب سکوت سازمانی آگاه باشند و نسبت به ارزیابی مستمر سازمان خود حساس باشند و در صورت مشاهده هر یک از نشانه های سکوت سازمانی نسبت به اصلاح آن اقدام نمایند، حال به راه حل پیشنهادی جهت رفع سکوت سازمانی، به موارد زیر اشاره می شود:
1- تشکیل کارگاههای آموزشی مهارت های ارتباطی برای مدیران و سرپرستان
2- استفاده از راهکار تصمیم گیری گروهی و اهیمت دادن به گروه های سازمانی
3- تبدیل سازمان به یک سازمان یادگیرنده و جا انداختن فرهنگ یادگیری در بین کارکنان
4- شناسایی افراد توانمند و شرکت دادن آن
ها در بحث و مشارکت های گروهی
نتیجه گیری:
از آنجایی که منابع انسانی سازمان ها مهمترین و استراتژیک ترین دارایی سازمان ها می باشد و به ویژه در دنیای پیچیده و متغییر امروزی که رقابت بسیار شدیدی برای دستیابی به منابع وجود دارد، منابع انسانی خلاق ، نوآور، کارآفرین و .... می تواند نقش به سزایی در پشبرد اهداف سازمان داشته باشد ، حال اگر با بی توجهی به کارکنان و منابع انسانی آنان را مجبور به سکوت کنیم ، دانش سازمانی از حرکت می ایستد و موجب ایستایی سازمان و در نهایت مرگ سازمان خواهد شد.