کد خبر: ۳۶۹۱
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۹
پدیده تبار

اصول تبلیغات اثربخش ( بخش اول)

اندازه گیری اثربخشی تبلیغات بسیار حائز اهمیت است. تبلیغات ما در فروش تاثیر داشته است؟ تاثیر بر روی وجهه سازمان داشته است؟ بر روی ارتباط سازمان با مشتریان تاثیر داشته یا نه؟ با حذف این قسمت در واقع یک مجموعه فعالیت بی‌نتیجه انجام داده‌ایم. در بازاریابی توصیه می‌شود که یکی از بهترین روش‌ها برای غلبه کردن بر رقبا، این است که در ابتدا به خودمان حمله کنیم. یعنی هر فعالیتی انجام می‌دهیم اثربخشی آن را اندازه‌گیری کنیم.

 اصول تبلیغات اثربخش

اگر ما می‌خواهیم مردم تبلیغ ما را ببینند باید توجه آنها را جلب کنیم. اول باید هدف تبلیغات مشخص شود. در قدم دوم باید بودجه تبلیغات خود را مشخص نماییم. بودجه تبلیغات می‌تواند رسانه ما را مشخص کند. قدم سوم پیام تبلیغات است و به موازات آن از چه رسانه‌ای می‌خواهیم استفاده کنیم. در مرحله آخر باید ارزیابی داشته باشیم. ما میلیون‌ها تومان هزینه می‌کنیم، تبلیغی می‌سازیم و می‌خواهیم در دیگران تاثیرگذار باشد. دیگران همانطوری برداشت کنند که ما پیام را به آنها ارسال می‌کنیم.

1- اصل سادگی(Simplicity Principle)

تبلیغ باید به راحتی توسط مخاطب درک شود. تبلیغات یک فرایند ارتباطیاست. ما یک پیاممی فرستیم، مخاطب باید آن را آنگونه درک کند که ما علاقمندیم. برای این که این اتفاق بیفتد باید تبلیغات دارای سادگی باشد. گفته می شود که اگر اطلاعات زیادی برای مخاطب ارسال کنیم، مخاطب به گونه ای رفتار می کند که غالبا عکس آن چیزی است که ما می خواهیم.

اگر تمامی افتخارات سازمان خود را در یک پیام تبلیغاتی برای مخاطب بگوییم طبیعتا آن پیام نمی تواند برروی مخاطب اثرگذار باشد. اگر در یک صفحه روزنامه به خاطر هزینه ای که کرده ایم ، تمامی خطوط را پرکنیم یا در یک تبلیغ تلویزیونی از ابتدا تا انتها صحبت کنیم از میزان اثرگذاری کاسته ایم. در تبلیغات چاپی هواپیمای امارات در مجله تایم می بینیم که وسط مجله دوصفحه توسط هواپیمایی امارات خریداری شده، تمامی دو صفحه خالی است و گوشه آن نوشته هواپیمایی امارات. زیرا تبلیغ باید دارای فضای تنفس باشد. نباید تصور کنیم چون قیمت تبلیغات در رسانه ها بالاست باید بیشتر حرف بزنیم و پرگویی کنیم.

 اصول تبلیغات اثربخش

باید برای مخاطب فضای تنفسی بگذاریم تا مخاطب بتواند از فضای تنفس استفاده بیشتری بکند. در برخی از بیلبوردهای اتوبان‌ها دیده می‌شود که تمامی بیلبورد را پر از متن نموده اند. کسی که با سرعت ۱۰۰کیلومتر حرکت می کند با خواندن آن پیام طبیعتا تصادف می‌کند. تعداد کلمات روی بیلبورد در بسیاری از کشورها توسط قانون‌گذاران مشخص شده است تا فردی که با سرعت از کنار آن می‌گذرد دچار حادثه نشود.پیام های تبلیغاتی با لغات روشن و عینی ، معمولا تاثیر بیشتری نسبت به پیام های حاوی اطلاعات انتزاعی بر دریافت کنندگان دارد. اگر اطلاعات بیش ازحد مشکل و پیچیده باشد و به شکلی آشفته ونامفهوم ارایه شود، احتمال کمتری دارد که دریافت کننده پیام آن را بفهمد و متقاعد شود.

قانونی دربازاریابیاست به نام قانون تمرکز، که می‌گوید اثرگذارترین مفهوم در بازاریابی داشتن کلمه‌ای در ذهنمشتریاناست. در ذهن مخاطب یک کلمه را وارد کنید. اگر ماشینی را تبلیغ می‌کنید یا بر سرعت بالای آن مانور دهید یا بر امنیت آن یا بر راحتی و یا یک چیز دیگر. اینکه همه مزایای موجود در ماشین را به مخاطب بگوییم در ذهن مخاطب تاثیر کمتری می‌گذاریم.

2- اصل تمایز(Differentiation Principle)

درتبلیغاتهیچ گاه از جمع تبعیت نکنید. در تبلیغات ” خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش” مفهومی ندارد. در تبلیغات باید حرکتی متفاوت با حرکت رقیب انجام داد. در حال حاضر تبلیغاتی در رادیو پخش می‌شود که به صورت اسلنگ (Slang) و کلمات محاوره‌ای است. ابتدا یکی از شرکت‌های شامپو این کار را آغاز کرد، بعد شرکت رقیب با استفاده از همان شیوه تبلیغ خود را ساخت و اکنونسایر صنوف هم از همین روش استفاده می‌کنند. در تبلیغات تبعیت از دیگران کار اشتباهی است. در تبلیغات ما دیده شده که یک شرکت تایر تبلیغ طنز ساخته و شرکت دیگر تایر هم از همان تبلیغات طنز استفاده کرده است. یک شرکت چای از یک شخصیت طنز استفاده کرده، تولیدکننده دیگر چای هم از همان فرد استفاده می‌کند. این کار در تبلیغات، کار حرفه ای نیست. اگر رقیب شما یک تبلیغی ساخته که خیلی مردم پسند است و جذاب است، به شرکت سازنده تبلیغات بگویید که تبلیغی متفاوت با آن برای شما بسازد و این را یک قانون بدانید. یک توصیه بازاریابی است که در یک دعوا که همه چاقو به دست هستند کسی که یک هفت تیر دارد برنده است. تمایز بسیار خوب است.

 اصول تبلیغات اثربخش

قانون بازاریابی می گوید اول بودن بهتر از بهتر بودن است. کسانی اول هستند که تمایز ایجاد کرده اند. ما می دانیم که بلندترین قله ایران دماوند است ولی دومین را نمی دانیم. اولی به دلیل تمایزی که برای خود ایجاد کرده، شناخته شده است. حال اگر یک شرکت رقیب در یک آیتم اول است و تمایز ایجاد کرده است، ممکن است این سوال پیش بیاید پس دیگر شرکت‌ها چه کاری باید انجام بدهند. اگر یک شرکت در یک طبقه تمایز ایجاد کرده، سایر شرکت‌ها باید در چیز دیگری تمایز ایجاد کنند.

به طور مثال اتومبیل بلیزر در امنیت تمایز ایجاد کرده است و بی ام و در چیز دیگر. در یکی از تبلیغات بلیزر گفته می شود که در دنیایی که امنیت وجود ندارد ما مقداری به شما امنیت می دهیم. نمی گوید به شما امنیت کامل می دهیم. این خود نشانه راستگویی و صداقت با مخاطب است. پس اگر رقیب در یک چیز تمایز ایجاد کرده، سایر رقبا می توانند در طبقه دیگری برای خود تمایز ایجاد کنند.

 اصول تبلیغات اثربخش

نتیجه گیری:

توصیه می شود به شرکت های تبلیغاتی که به عنوان یک شرکت تبلیغاتی نباید یک اثر موفق خود را برای شرکت دیگر در همان صنعت و یا در صنعت دیگر بسازند. در تمام دنیا مرسوم است که اگر شرکت تبلیغاتی با یک شرکت کار می‌کند نمی‌تواند برای شرکت رقیب کار کند. اگر شرکتی برای یک بانک کار تبلیغاتی انجام می‌دهد نمی تواند برای بانک رقیب کار کند. اگر برای ایران خودرو کار می‌کند از نظر اخلاق تخصصی نباید با سایپا کار کند. این موضوع هم از نظر اخلاقی و هم از نظر حرفه ای نادرست است. شرکت‌ها برای اینکه تمایز ایجاد کنند، لازم است تبلیغاتی متفاوت با تبلیغات رقبا بسازند. برای دیده شدن باید متفاوت بود.